وابسته به نای، نایی، قصبی، مربوط به قصبه الریه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
tracheal مربوط به نای، نایی، نای مانند
(گیاه شناسی) نای رگ، نای دیس، اوند ناقص
تراخم سایر معانی: (چشم پزشکی) تراخم، طب تراخم
راه، اثر، نشان، خط، باریکه، زنجیر، لبه، جاده، تسلسل، توالی، شیار، مسیر، رد پا، مسابقه دویدن، خط اهن، خط راه آهن، ردپا را گرفتن، پی کردن، پیگردی کردن، دنبال کردن سایر معانی: جای پا، بنک، جای ...
[برق و الکترونیک] هدایت ردیابی فرمان هدایت موشکی که در آن هدف و موشک با رادارهای جداگانه ردیابی می شوند و فرمانهای اصلاحی با رادیو به موشک ارسال می شود .
[سینما] تراولینگ به جلو / حرکت دوربین به جلو - حرکت نزدیک - نزدیک شدن دوربین به سوژه
[سینما] نوارسازی [عمران و معماری] ریلگذاری
مسابقه دو و میدانی
مسابقه دوومیدانی
[معدن] معدن ریلی (ترابری)
[کامپیوتر] درجه شیار، گام شیار، فاصله شیار .