[زمین شناسی] آشکوب دور میوسن پسین، 7.1 تا 14.8 میلیون سال پیش.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(جانورشناسی) بید برگ پیچ (تیره ی tortricidae)، پروانه بید درشت اندام، وابسته به پروانه بید
پروانه بید درشت اندام، وابسته به پروانه بید
متضمن شبه جرم
[خاک شناسی] ضریب پیچ خوردگی
غیر مستقیم، پیچاپیچ، پیچ وخم دار، درشکن سایر معانی: پیچاک، پر پیچ و خم، نادرستانه، ریاکارانه، فریب آمیز، نابکارانه، نادرستکار، دغل، فریبکار
1- با شکنجه کشتن 2- (مجازی) سخت رنج دادن
پیچوخم [آب و خاک] ضریب اعوجاجات،ضریب پیچاپیچی
[کامپیوتر] سیستم عامل روی نوار مغناطیسی Tape Operation System
[عمران و معماری] میخکوبی نامنظم
پرتاب، تلاطم، انداختن، پرت کردن، بالا انداختن، دستخوش اواج شدن سایر معانی: (به این ور و آن ور یا بالا و پایین) بردن، تکان دادن، متلاطم کردن، جنباندن (با شدت)، جنبیدن، (کاشانی) لوشیدن، لول خو ...
1- (با شتاب و بدون زحمت) انجام دادن، نوشتن، ساختن 2- سرکشیدن، لاجرعه نوشیدن