زمین، حوزه، ناحیه، منطقه، کمربند، بخش، قلمرو، مدارات، ناحیهای شدن، جزو حوزهای به حساب اوردن سایر معانی: نیسنگ، (هر یک از پنج بخش کره ی زمین از نظر آب و هوا) زون، کوست، ویس، نواره، میان بند، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] محور زون - آن خط یا جهت بلورشناسی درون و مرکز یک بلور که موازی با لبه های تقاطع وجوه بلوری است که تعیین کننده زون یا منطقه بلوری هستند. - مترادف: zonal axis.
[کامپیوتر] ده دهی دسته بندی ؛ اعشاری دسته بندی
جاگیری [ورزش] در بسکتبال، شیوهای دفاعی که در آن هر مدافع از منطقۀ مشخصی از زمین دفاع میکند |||متـ . دفاع منطقهای
واژههای مصوب فرهنگستان
[سینما] کانونی کردن ناحیه ای
[ریاضیات] منطقه ی یک سطح دوار
[زمین شناسی] منطقه فرساب.
[زمین شناسی] زون مویینگی - حاشیه مویینگی.
[زمین شناسی] پهنه تهی شدگی - پهنه ای از لغزش در توده جابجا شده که در قبل رخ داد، در زیر سطح اولیه زمین واقع بوده است.
[زمین شناسی] زون تخلیه - اصطلاحی که برای آن بخش منطقه اشباع پیشنهاد شده است که دارای امکان فرار افقی است. مقایسه شود با: static zone.
[زمین شناسی] زون شارش - (یخچال شناسی):توده یا پیکره داخلی و اصلی یک یخچال که در آن بیشتر یخ بدون شکستگی، جریان می یابد. مقایسه شود با: zone of fracture. - (زمین درونی):منطقه جریان موم سان یا ...
[زمین شناسی] منطقه شکستگی - در یخچال شناسی: بخش بیرونی و مستحکم (سخت) یک یخچال که در آن یخ بسیار بیشتر شکسته است. - - مقایسه شود با: ناحیه جریان (یخچال شناسی). -