(noun) (عامیانه) (شخص) بزدل، (شخص) ترسو، (شخص) بی عرضه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خردل، خردل، ضعیف النفس، شکست خورده، ترسو و پست سایر معانی: نامردانه، بزدلانه، عاجزانه، زبون و ترسو، پست و بی دل و جرات، آدم بزدل یا نامرد، ادم ترسو وپست
شلوار کوتاه سایر معانی: زیر جامه ی کودک (پیراهن و شلوار که به هم دکمه می شوند)، شلوار کوتاه بچگانه که به بالا تنه لباسش تکمه میشود
دختر، خواهر، مردیا بچه زن صفت سایر معانی: (عامیانه)، (مرد یا پسر) زن صفت، دختروار، نازک نارنجی، آدم ترسو، بزدل، sissified خواهر