[حقوق] اختلاس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حقوق] تخلف، تعدی، تجاوز، فعل زیانبار
عوضی گرفتن، بیهوده کوشیدن
1- عیب پیدا کردن، خراب شدن، معیوب شدن 2- بدفرجام شدن، پایان بدی داشتن 3- گمراه شدن، از راه به در رفتن
هرگز اشتباه نمی کند
با ندامت، با پشیمانی
اگه اشتباه میگم منو تصحیح کنید
عمل بد را جبران و اصلاح کردن، کار شر را تبدیل به کار خیر کردن
حرام زاده
(کاری را) به طریق ناصواب شروع کردن، خشت اول را کج گذاشتن
خفت، خواری، سوء استعمال، توهین، فحش، پرخاش، تهمت، بد زبانی، بد دهانی، سب، فحش دادن، بد بکار بردن، بد استعمال کردن، سو استفاده کردن از، بدرفتاری کردن نسبت به، به زنی تجاوز کردن، ننگین کردن، ب ...
بی حرمتی، هتاکی، رودررویی، خفت، خوار کردن، اشکارا توهین کردن، روبرو دشنام دادن سایر معانی: توهین کردن، (عمدا) رنجاندن، تحقیر کردن، خوار و خفیف کردن، خوار سازی، آبروریزی، اهانت، جلو (کسی) ایس ...