لوازم التحریر، نوشت افزار سایر معانی: نوشت افزار، لوازم التحریر [حسابداری] ملزومات اداری ؛ نوشت افزار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جلد، دفتر، کتاب قطور، جلد بزرگ، مجلد سایر معانی: (در اصل) کتاب چند جلدی، کتاب قطورtome_پسوند:، ابزار بریدن، - بری [osteotome]
نظام نوشتاری کهن با نشانههای میخیشکل که در کتیبههای سنگی یا الواح گلی یا ظروف فلزی برجای مانده است و غالبا هجایی است [باستانشناسی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان