[برق و الکترونیک] سرعت نوشتن سرعت نوشتن در عناصر ذخیره متوالی در لامپ دخیره ی بار .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خط، دست خط سایر معانی: دست نویسی، دست نوشته، سبک دست نویسی، (قدیمی) نسخه ی خطی
[کامپیوتر] تشخیص دست خط
[کامپیوتر] نوشتار ژاپنی - نگاه کنید به kana .
نامه نگارى
[کامپیوتر] کامیپوتر میزسان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی .
[ریاضیات] دوباره نویسی، نوشتن، بازنویسی
نتیجه مثل روز مثل آفتاب روشن
نگارش حروف بر آسمان (از طریق دود هواپیما)، آسمان نویسی
بایگانی، ضبط اسناد و اوراق بایگانی سایر معانی: (اوراق و پرونده های) بایگانی شده، بایگانی کردن، (معمولا جمع) بایگانی، اتاق (یا اداره ی) بایگانی، مرکز اسناد و پرونده ها، آرشیو [کامپیوتر] بایگا ...
اغاز، نویسندگی، تالیف و تصنیف، ابداع، ابتکار، احدای، ایجاد، اصل سایر معانی: شغل نویسندگی، نگارش، هویت نویسنده، منبع، سرچشمه (فکر یا عمل یا حرف و غیره)، احداک
فصل، کتاب، دفتر، سفر، فصل یاقسمتی از کتاب، رزرو کردن، در کتاب یادفتر ثبت کردن، توقیف کردن سایر معانی: (در کتاب های بزرگ) بخشی که خود چند فصل دارد، دستک، دفتر روزانه، موضوع یا مطلب به خصوصی، ...