[کامپیوتر] موتور سیاه نویس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوشتن سایر معانی: 1- یادداشت کردن، نت برداشتن، 2- کتبا مورد انتقاد یا حمله قرار دادن 3- (برای کودکان و غیره) ساده نگاشتن، (بازرگانی) کاهش ارزش موجودی ها در اثر استهلاک و غیره، کاستن ارزش دفت ...
[کامپیوتر] حلقه ممانعت از نوشتن
هر هفته برای من نامه بنویسید
نتیجه رابرای من بنویسید
[سینما] طلقهای راهنمای صحنه
[کامپیوتر] یکبار نویس ؛ چند بار بخوان؛ یکبار نویس؛ چند بار بازیاب
[کامپیوتر] محفوظ در برابر نوشتن - محافظت در برابر نوشتن - تنظیم یک دیسک یا نوار ؛ به طوری که کامپیوتر نتواند روی آن اطلاعاتی را بنویسد و یا پاک کند. حفاظت یک دیسکت در برابر نوشتن موجب نفوذپذ ...
[کامپیوتر] بی اثر کردن حفاظت نوشتن
[کامپیوتر] حلقه حفاظت از نوشتن
نویسنده [علوم کتابداری و اطلاعرسانی] پدیدآور یک اثر نوشتاری
واژههای مصوب فرهنگستان
بیمهگر بار [حملونقل دریایی] صادرکنندۀ بیمهنامۀ بار