پتو، پنهان سازی، بسته بندی کردن، لفاف کردن، لفافه دار کردن، پنهان کردن، پیچیدن، پوشانیدن، قنداق کردن سایر معانی: (دور چیزی) پیچیدن، حلقه کردن، فراگرفتن (دور چیزی را)، پیختن، لفاف کردن یا شدن ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] پارچه کشباف تاری
[نساجی] پارچه تریکو تاری
[نساجی] کشبافی تاری - تریکو تاری - بافندگی حلقوی تاری
[نساجی] عمل بازکردن چله - دستگاه بازکننده چله
[نساجی] روغن نخ تار
[نساجی] پارچه کرکدار تاری - پارچه خاب دار تاری
[نساجی] دستگاه محافظ چله
[نساجی] دستگاه کلاف پیچ
[نساجی] ریپس تاری
[نساجی] آهارنخ تار- آهارزدن نخ تار( جهت استحکام بخشیدن به نخ تار در جریان بافندگی)
[نساجی] نقشه خرابی - خط لنگه در پارچه