مربوط به سرتاسر جهان، جهانی سایر معانی: جهانی (به ویژه در مورد کلیسا گفته می شود: کلیسای جهانی)، مربوط به سرتاسر جهان مخصوصا در موردکلیساها گفته میشود، عام
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناخوشی همهگیر، همه جا گیر، جانگیر سایر معانی: جهانگیر، فراگیر، (بیماری که در ناحیه ی بزرگی پراکنده است) بیماری جهانگیر، بیماری فراگیر [زمین شناسی] عالمگیر،جهانگیر شرایط حاکم بر یک ناحیه جغرا ...