[حقوق] کارها، کارخانه، ساختمان [ریاضیات] کارخانه، عملیات، آثار، عمل کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(انگلیس) کمیته ی کارگران (مامور مذاکره با کارفرما)
کارگاه، کارابزار [کامپیوتر] ایستگاه کاری - ایستگاه کاری - 1- ریزکامپیوتر قدرتمندی که معمولاً برای محاسبه های خاص و مهندسی به کار می رود . این نوع کامپیوتر بیش از 8 مگابایت RAM، بیش از 300 مگ ...
[برق و الکترونیک] شبکه های رایانه
[حسابداری] عملیات موضوع پیمان
کارخانه مس سازی ,مسگرخانه
[برق و الکترونیک] شبکه های تاخیر
[ریاضیات] کارگاه طراحی
[کامپیوتر] ایستگاه کاری بدون دیسک .
[آب و خاک] سازه های آبگیر و آب برگردان
[نفت] منجنیق حفاری
آتش بازی