شبکه نردبانی [شیمی] شبکه نردبانى [برق و الکترونیک] شبکه ی نردبانی شبکه ی تشکیل شده از توالی شبکه های L، T، H یا P متصل به دنبال هم، بعضی انواع آن شامل عناصر سرامیکی پیزوالکتریک به عنوان امپد ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توفال کوبی، تخته کوبی
[ریاضیات] همکاران با کمترین امتیاز
[عمران و معماری] کارحداقل - حداقل کار - کمترین کار
شبکه منطقی [ریاضیات] شبکه ی منطقی
اثر مفقود [علوم کتابداری و اطلاعرسانی] اثر قدیمی مفقودشدهای که ردیابی آن ازطریق نقلِقولها و ارجاعات در آثار دیگران، بهویژه معاصران پدیدآور، امکانپذیر است ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] کار از دست رفته - کار تلف شده - کارگم شده
[حسابداری] کارهای اصلی
وابسته به کار وقت گیر و بیهوده،وابسته به وقت کشی
شبکۀ توری [مهندسی مخابرات] مجموعهای از خطوط ارتباطی با آرایشی شبیه تور
فلز کاری سایر معانی: اشیای فلزی
فلزکاری، ساختن چیزهای فلزی، فلزسازی