بازی با لغات، معمای لفظی سایر معانی: ایهام، جناس، جناس، تجنیس، جنگ لغتی، لغت بازی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مبارزه، زور ازمایی، فن شمشیر بازی، سخمهزنی سایر معانی: شمشیر بازی، شمشیر جنگی، مهارت در شمشیر بازی
موشح، جابجاشونده، توشیحی سایر معانی: شعری که اگر حروف اول یا وسط یا آخر هر بند آن با هم نوشته شود واژه یا عبارتی را تشکیل می دهد، شعر موشح، شعر رمزی، جدول شعر کوتاهی که حرف اول و وسط و اخر ب ...
بازی با کلمات، جناس، ایهام، تجنیس
حاضر جوابی، جواب شوخی امیز سایر معانی: پیش جوابی، پاسخ سریع و زیرکانه، جواب دندان شکن، پاسخ تر و چسبان