کلمه کنترل [کامپیوتر] کلمه کنترل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژۀ پایه [زبانشناسی] واژهای از زبان معیار و با بسامد فراوان در گفتار و نوشتار که به گویش و لهجه و تخصص خاصی تعلق ندارد و واحدی از واژگان پایه به شمار میآید ...
واژههای مصوب فرهنگستان
جدول کلمات متقاطع، جدول معمایی سایر معانی: جدول معمائى، جدول لغز
[کامپیوتر] کلمه داده
[کامپیوتر] اندازه کلمه داده
حرف زشت، حرف رکیک، ناپسند، دژ سخن
(زبانشناسی) واژه ی پژواکی، پژواک واژ (که از تقلید صدای واژه ها یا پدیده های دیگر به وجود آمده است)
[ریاضیات] کلمه ی پوچ، کلمه ی خالی، کلمه ی تهی
واژۀ نهایتاًدورهای [ریاضی] دنبالهای از حروف که از مرتبهای به بعد، واژۀ دورهای باشد
[کامپیوتر] نیم کلمه - نصف یک کلمه . معمولاً اندازه یک کلمه 2 یا 4 بایت است، بنابراین نیم کلمه یک یا دو بایت می شود. - نیم کلمه
قادر به بیان (چیزی) نبودن
(مقاله یا فصل کتاب و غیره) عنوان، فرنامه، تیتر، سرواژه، مدخل، کلمه یاجمله ای که در سر اغاز فصل یا بخش کتاب نوشته میشود