(خوراکپزی چینی - گوشت خرد کرده که در لایه ای از خمیر می پیچند و سرخ می کنند) وان تان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حیرت زده، تعجب کننده سایر معانی: حیرت زده، تعجب کننده
فوق العاده خوب
(عامیانه) عجب !، چقدر شگفت انگیز!
استادی، معجزه، کار عجیب سایر معانی: عمل یا اثر (هنری و غیره) شگفت انگیز، شاهکار حیرت انگیز، مهارت، معجزه، استادی عجیب
(امریکا - خودمانی - شاگرد) خرخوان، سخت کوش
عادت، رسم، معتاد به، خو گرفته، خو دادن، معتاد شدن سایر معانی: خوی، اموخته، خو گرفتن یا خو دادن
عجایب هفتگانه جهان
انهایی که نترسیدندپیروز شدند
اتومبیل کرایه مسافری
(verb transitive) بدست آوردن، حاصل کردن، اندوختن، پیداکردن
پسندیده، قابل تحسین، ستوده، قابل پسند، خیلی خوب سایر معانی: ستودنی، تحسین انگیز، شایسته، عالی، بسیار خوب