جنگ لفظی و زیرکانه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
با کلک و بامبول امرار معاش کردن
زهرمو آب کردی
اشفته، عصبانی، از کوره در رفته، بی عقل، اتشی سایر معانی: سراسیمه، (کاملا) بی تاب، برآشفته، (از شدت درد یا خشم یا دلواپسی) از خود بی خود، دل شوریده، با سراسیمگی، با بی تابی، دیوانه وار، (قدیم ...
هوش، ادراک، شعور سایر معانی: ذکاوت مادرزاد، عقل و شعور، عقل سلیم، هوش خدادادی