تصادفی، اتفاقی، برحسب تصادف سایر معانی: برحسب اتفاق، الله بختی، قاراشمیش، شانس، بخت، اقبال، به طور اتفاقی، بی حساب و کتاب، به طور الله بختی، چکی، اتفاقا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ازروی بیچارگی، بیچاره وار، بطورعلاج ناپذیر