ابدیت، ابد، بقاء، سرمد، ازلیت، جاودانی، بی زمانی سایر معانی: جاودانگی، جاویدی، تمام نشدنی، آخرت، حیات اخروی، زندگی جاودانه، جهان آخرت، (مجازی) یک قرن، یک عصر، مدت طولانی، مرگ، مکرر، بدون سرا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلک، آسمان، گنبد اسمان سایر معانی: (بیشتر شاعرانه) آسمان، گردون، گرزمان، گردان سپهر، فلک افلاک، اسمان
اب و هوا، فلک، آسمان، سپهر، توپ هوایی زدن، در مقام منیعی قرار دادن، زیاد بالا بردن سایر معانی: گردون، عرش، آب و هوا، به هوا افکندن، هوا کردن، انداختن، (عکس یا نقاشی و غیره) از دیوار آویختن ( ...