بیوهزن [مطالعات زنان] زنی که پس از درگذشت همسرش یا طلاق از او ازدواج نکرده باشد
واژههای مصوب فرهنگستان
finch widow ج، مرهجولا، رجوع شود به: (whydah (bird
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(هر چیز) تمام نکردنی، مصرف نکردنی، (ذخیره یا آذوقه) پایان ناپذیر
بیوگی سایر معانی: بیوگی
مردی که از زنش جدا شده و یا او را طلاق داده است، مرد بیوه
تنها، یکتا، فقط، صرفا، یکتنه سایر معانی: تک، به تنهایی، دست تنها، بی مانند، یکه، محضا
وارثه سایر معانی: بیوه زن دارای عنوان اشرافی و ملک (معمولا همراه عنوان می آید: queen dowager و یا: dowager duchess)، بیوه زنی که از شوهرش باو دارایی یا مقامی بارکرسیده باشد
عزب سایر معانی: غیر متاهل، عروسی نکرده