فریاد خوشحالی، زمان خوشی، هورا سایر معانی: (ندای حاکی از شادی) هورا!، هی !، به به !، هورا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کیف، خوشی، عیاشی، خوش وقتی، زیور، عیش سایر معانی: شنگولی، شادی، خرمدلی، شوخی، نشاط، طرب، عیشی
خوشى، شادمانى
کیف، عیاشی کردن، لذت بردن، شادی کردن سایر معانی: (با سروصدا) شادمانی کردن، جشن گرفتن، خوشی کردن، (با: in) محظوظ شدن یا بودن، کیف کردن، (بسیار) خوش آمدن، رجوع شود به: revelry