ماشین چرخنده، ماشین چاپ روزنامه، گردنده، دوار، چرخشی، چرخنده سایر معانی: چرخان، چهار راه گرد، چهار راه گردان [علوم دامی] سیستم چرخشی، نوعی سیستم شیر دوشی که گاو ها به هنگام شیر دوشی می چرخند ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گردش، چرخش، چرخیدن سایر معانی: چرخاندن، گرداندن، چرخ دادن، تاب دادن، پیچاندن، پیچ و تاب دادن، (به سرعت دور محور) گشتن، دور زدن