کوچولو، لحظهای، ریز، اندکی سایر معانی: (بسیار) زود، نخستین، (بسیار) کوچک، ریزه، ریزه پیزه، اسکاتلند کوچولو، یکی کمی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
علف هرزه، پوشاک، دراز و لاغر، علف تب بر، وجین کردن، کندن علف هرزه سایر معانی: پر خو کردن، (مواد زائد را) جدا کردن، بیرون ریختن، حذف کردن، هرز گیاه، (عامیانه - با: the) توتون، سیگار، سیگار بر ...
[عمران و معماری] توری علف گیر
وجینکُن [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] چنگۀ مجهز به دندانههای فنری برای ریشهکنی علفهای هرز روییده در بین ردیفهای کشت ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] یک نوع استروماتولیت که از پوسته های جلبکی ساخته شده که تقریباً هموار یا الزاماً موازی با لایه بندی هستند و در مقطع عرضی مانند شبکه انشعابی سطوح طبقه بندی ظاهر می شود که در یک ال ...
پوشیدگی ازعلف هرزه
وجین [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] [کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] زدودن مزرعه از علف هرز|||[مهندسی منابع طبیعی- محیط_زیست و جنگل] بخشی از عملیات پرورش جنگل برای از بین بردن گیاهان مزاحم ...
وجین [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] [کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] زدودن مزرعه از علف هرز|||[مهندسی منابع طبیعی- محیط_زیست و جنگل] بخشی از عملیات پرورش جنگل برای از بین بردن گیاهان ...
[زمین شناسی] زودودن، حذف کردن، ساده سازی
جامه، جامه بوگی
هفته های متوالی، هر هفته
week in, week outهر هفته