در هر صورت، بهر حال، بهر اندازه، بهر اندازه که سایر معانی: هر اقدامی مجاز است، هیچ محدودیتی وجود ندارد، به هر جهت، با این وجود، از هر راه، به هر طریق، به هر روش، درهرحال
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آب و خاک] سرریز تخلیه کننده کمکی
کنار، رفته، دور افتاده، یکسو، فاصلهدار، دور از، بیرون، پس از ان، دور، بی درنگ، بیک طرف، بعد، بیرون از، در سفر، بطور پیوسته، از انجا، از ان زمان، از انروی سایر معانی: درجای دیگر، به سوی دیگر، ...
به قیمت مستقل از قیمت بازار
[فوتبال] بازی خارج از خانه
(معمولا به صورت امر و بدون فعل) ببر!، بیا!، برو!
[عمران و معماری] شاهراه کمربندی
جاده ی کمربندی [عمران و معماری] جاده کمربندی - مسیرکمربندی
[عمران و معماری] ظرفیت دوچرخه رو - کشش دوچرخه رو - گنجایش دوچرخه رو
[عمران و معماری] شیب دوچرخه رو - شیب مسیر ویژه دوچرخه
[عمران و معماری] برنامه ریزی دوچرخه رو - برنامه ریزی مسیر ویژه دوچرخه
[عمران و معماری] سرریز با مجرای مستطیلی