ابراه، مسیر، راه آبی، مسیر ابی، مسیردریایی و رودخانهای سایر معانی: آبراه (اعم از کانال یا رودخانه یا راه دریایی)، آبراهه، آوره، راه ابی [عمران و معماری] آبراهه - راه آبی - مسیر آبی - آبروگاه ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] حمل و نقل آبی
[زمین شناسی] آبراهه ها - مجاری انتقال اب از مخزن سد به نیروگاهنظیر لوله اب بر، کانال آب بر یا تونل آب بر.
[عمران و معماری] آبراهه با پهنای تنگ شده [زمین شناسی] آبراهه با پهنای تنگ شده
مدخل، خور سایر معانی: (دهانه ی رودخانه به ویژه جایی که آب شور دریا با آب شیرین رودخانه آمیخته می شود) کشندان، مصب، دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد [عمران و معماری] مصب - شارگاه - ...
شاهراه، راه عبور، شارع عام سایر معانی: راه اصلی، گذرگاه عمومی، خیابان (به ویژه اگر اصلی و شلوغ باشد)، معبر