کیپ، مانع دخول اب سایر معانی: (مجازی) بی عیب، انکارناپذیر، تخطی ناپذیر، محکم، بی چون و چرا، مانع دخول آب، پاد آب، آب بندی شده، نفوذناپذیر، مجرای تنگ [عمران و معماری] ناتراوا - آببندی [زمین ش ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] بتن آببند [زمین شناسی] بتن آببند
عرشۀ ضدِآب [حملونقل دریایی] در سازۀ کشتی، عرشهای که ضدِآب باشد
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] طاقک آببند [زمین شناسی] طاقک آببند
تیغۀ ضدِآب [حملونقل دریایی] هریک از دیوارههای محکم ضدآب در دورتادور مخزنهای آب ترازه که در زیر دیوارههای عرضی قرار میگیرد و بخشی از تیغهبندی مخازن ترازه ر ...
میزان ضدِآبی [حملونقل دریایی] میزان مقاومت شناور در برابر آبگرفتگی
پرچزنی ضدِآب [حملونقل دریایی] نوعی پرچزنی که اتصال را ضدآب میکند
کیمیایی، وابسته به هرمس مصری، سحر امیز سایر معانی: (قوطی حاوی خوراک - سفینه ی فضایی و غیره) کیپ، کاملا بی منفذ، هوابندی شده، تنگ بسته، (کاملا) سربسته (hermetical هم می گویند)، (معمولا h بزرگ ...
تقسیمبندی یک محدوده از کشتی که همۀ دیوارهها و دریچههای آن ضدآب هستند [حملونقل دریایی]
هریک از دیوارههای محکم ضدآب در دورتادور مخزنهای آب ترازه که در زیر دیوارههای عرضی قرار میگیرد و بخشی از تیغهبندی مخازن ترازه را تشکیل میدهد [حملونقل ...
در سازۀ کشتی، هریک از درهای فولادی که ضدآب باشد [حملونقل دریایی]
در سازۀ کشتی، دیوارهای که ضدآب باشد [حملونقل دریایی]