شستن و با خود بردن، زدودن، فرسودن (خاک و غیره) [زمین شناسی] آب بردگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] حفاری شستشویی - گمانه زنی تزریقی [زمین شناسی] حفاری شوییدنی - این حفاری برای بدست آوردن نمونههای خاک، حفاری اکتشافی برای بررسیهای اولیه، حفر گمانه برای برخی آزمونهای برجا از ...
[شیمی] بطری شستشوی، آب فشان [زمین شناسی] آبفشان(وسیله آزمایشگاهی)،برای شستشوی ظروف آزمایشگاهی و برای به حجم رساندن محلولها در بالن ژوژه و یا ریختن آب مقطر در ظرف واکنش بکار می رود.
[نفت] تراشه های شسته
[نساجی] پارچه مقاوم به شستشو ( پارچه ای که مشخصات اصلی آن مثل رنگ، ابعاد و چروک پذیری آن در برابر شستشوهای خانگی تغییر نکند)
جامه های شستنی، پارچه ی قابل شستن
دستشویی، روشوری
جیر
کهنه ظرف شویی
(سهام) خرید و فروش همزمان
[عمران و معماری] نمونه آب شسته
از پا افتادن، دست و رو شستن سایر معانی: (ظرف و غیره یا بدن خود را) شستن، شستشو کردن