گربهراه [حملونقل دریایی] گذرگاه ایمن برای رفت و آمد خدمه یا مسافر در آزادعرشه
واژههای مصوب فرهنگستان
پایه، پیاده رو سایر معانی: کوره راه، راه باریک (ویژه ی پیاده ها)، پاراه، پایه ستون، پایه مجسمه [عمران و معماری] پیاده رو - کوره راه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راهرو، گذرگاه، عبور، معبر، غلام گردش، محل عبور سایر معانی: دالان، گذرگاه، راهرو
ایوان، ستاوند، رواق سایر معانی: ایوان ستون دار، پشکم، سرسرا [عمران و معماری] سرسرا