(گویش لاتین که در میان عوام ایتالیا رواج داشت) لاتین عامیانه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادم عوام، ادم عامی و پست سایر معانی: آدم بی نزاکت، آدم هرزه درای
پستی، وحشیگری، اصطلاح عوامانه، عوامیت سایر معانی: هرزگی، بی نزاکتی، بددهانی، vulgarism اصطلاح عوامانه
پست کردن، مبتذل کردن، ساده کردن، عوامانه کردن سایر معانی: عوام پسند کردن، قابل فهم عوام کردن
بطور عوامانه یاپست، معمولا، ازلحاظ توده
بربریت، وحشیگری، سخن غیرمصطلح سایر معانی: بی تمدنی، بدویت، جاهلیت، نافرهیختگی، (زبان شناسی) به کار بردن واژه ها یا عبارت های غلط، واژه یا عبارت غلط (از نظر کاربرد یا املا و غیره)، اشتباه لغو ...
بیگانه، وحشی، غیر مصطلح، بی تربیت سایر معانی: (در اصل) بیگانه (غیر یونانی، غیر رومی، غیر مسیحی)، عجمی، بربری، بی تمدن، سنگدل، بی رحم، ستمکار، ظالم، بی فرهنگ، بی معرفت، خشن و نفهم، (از نظر صد ...
نام هنرپیشگان بر دیوار آویزها (پوسترها) و تابلوی جلو سینما و تئاتر و غیره، (نام بازار ماهی فروشان در لندن سابق) حرف هرزه، دشنام، سخن زشت، حرف بد، سخن بازاری
دهاتی، ادم خشن، ادم بی تربیت، روستایی، باغبان سایر معانی: (در اصل) کشاورز، کارگر مزرعه
دهاتی، روستامنش سایر معانی: (انگلیس - محلی) آدم زمخت و بی ادب، رجوع شود به: chug، بی تربیت
ناهنجار، درشت، بی ادب، خشن، زمخت، غلیظ، زبر سایر معانی: درشت دانه، نتراشیده و نخراشیده، غیر دقیق، لچر، پست، نامرغوب، بی نزاکت [عمران و معماری] درشت [نساجی] خشن - سفت - ضخیم [ریاضیات] درشت، ض ...
درشت، کودن، زمخت سایر معانی: احمق، بی شعور، نابخرد، نفهم، دیرفهم، پخمه، بدسلیقه، غیرحساس، پوست کلفت، خشن، خام