هم سرایان، نغمه سرایان هم اهنگ، دسته خوانندگان، برگردان، هم سرایی کردن سایر معانی: هم صدایی، هم سرایی، رامشگری، رامشگران، هم صدا شدن، یک دل و یک زبان گفتن، (تئاتر یونان باستان - دسته ای از ب ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(در اپرا) خواننده ی اول، خواننده برجسته زن اپرا یا کنسرت
خواننده، سراینده، اواز خوان، خنیاگر، سرود سرا، نغمه سرا سایر معانی: اسحاق باشویس سینگر (نویسنده ی امریکایی)، آوازخوان، پرنده ی آوازخوان، شخص یا چیزی که ترنم می کند
نغمه سرای سیار سایر معانی: (فرانسه و ایتالیا و اسپانیا در سده های 11 تا 13)، شاعر بزمی، نغمه سرا، شاعر بزمی ونوازنده دوره گرد قرون 11 الی 31 فرانسه