روشنایی شبانه بر روی باطلاق، چیز گمراه کننده، نور کاذب، شعله کمرنگ سایر معانی: (نوری که شب ها روی باتلاق زارها می رقصد) گول آتش، اغفالگر، واهی، گولزن، روشنایی شبانه بر روی زمین های باتلاقی ک ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
احتمال، راست نمایی، شباهت به واقعیت سایر معانی: واقع مانندی، محتمل نمایی، راستین نمایی، عین نمایی [سینما] عین نمایی
تصویری که با استفاده از فنّاوری تعاملی سهبعدی چنان خلق میشود که بیننده یا مخاطب احساس میکند در آن مکانِ بازسازیشده یا تخیلی واقعا حضور دارد [سینما و تلویزیون] ...
واژههای مصوب فرهنگستان