پیشگاه واگن [ریلی] فضایی بسته در دو سر واگن مسافری
واژههای مصوب فرهنگستان
راهرو، سرسرا، دهلیز، هشتی، دالان سرپوشیده سایر معانی: (کالبدشناسی - جانورشناسی) دهلیز، دهلیزه، دالان، رواق، کفش کن، رجوع شود به: lobby، راهرو سرپوشیده میان دو واگن مسافربر [زمین شناسی] دهلیز ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دهلیز لُپی [پزشکی - دندانپزشکی] بخشی از دهلیز دهان که در مجاورت لُپ قرار دارد
دهلیز لَبی [پزشکی - دندانپزشکی] بخشی از دهلیز دهان که بین لب و سطح لبی دندانها یا برآمدگی آرَکی باقیمانده قرار د ...
دهلیز فَرْج [علوم پایۀ پزشکی] قسمتی از دستگاه تناسلی بیرونی زنان، بین لبهای کوچک فَرْج، که دهانۀ پیشابراه و زهراه به آن باز میشود ...
دهلیز فَرْج [علوم سلامت] قسمتی از دستگاه تناسلی بیرونی زنان، بین لبهای کوچک فَرْج، که دهانۀ پیشابراه و زهراه به آن باز میشود ...
اطاق انتظار، اتاق انتظار سایر معانی: سالن انتظار
قسمتی از حفرۀ دهان بین مخاط داخلی گونه و قوس دندانی [پزشکی - دندانپزشکی]
قسمتی از دستگاه تناسلی بیرونی زنان، بین لبهای کوچک فَرْج، که دهانۀ پیشابراه و زهراه به آن باز میشود [علوم پایۀ پزشکی]