ظرف، گلدان، گلدان نقره و غیره سایر معانی: گلدان (برای نگهداری گل های بریده)، ظرف زینتی [عمران و معماری] ظرف سفالین - کوزه - گلدان [زمین شناسی] واز - سیلت آب شیرین که در خلیج های دهانه ای در ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] نقاشی روی سفال
(بریدن یا بستن مجرای منی برای نابارورسازی) منی راه بندی، منی راه برداری، (مرد) عقیم سازی، وازکتومی، طب عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن [علوم دامی] وازوکتومی ؛ قطع وازدفرانس ...
وازلین سایر معانی: (نام بازرگانی: petrolatum) وازلین، petrolatum : وازلین
گلدان
جلوگیری از ابستنی، زاد ایست سایر معانی: جلوگیری از آبستنی، کنترل موالید، زادمهار، تنظیم خانواده [زمین شناسی] جلوگیری از آبستنی، تنظیم موالید [بهداشت] مهار زایش - کنترل موالید ...
دسته گل سایر معانی: دسته ی گل، بو، رایحه (به ویژه بوی شراب)
جنبش، خم، تکان، سبو، لرزه، بلونی، کوزه دهن گشاد، شیشه دهن گشاد، دعوا و نزاع، لرزیدن صدای ناهنجار، اثر نامطلوب باقی گذاردن، مرتعش شدن، ناجور بودن، تصادف کردن، نزاع کردن، لرزاندن، طنین انداختن ...
جامی که بر روی برواره گذاشته شود [باستانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان