[ریاضیات] حلقه ی ارزه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] ارزه ی جمعی
[ریاضیات] نظریه ی کلاسیک حساب تغییرات
ارزشیابی [علوم دارویی] بررسی ارتباط و اثربخشی و اثر نهایی (impact) برنامهها در مقایسه با اهداف تعریفشدۀ آنها
واژههای مصوب فرهنگستان
ارزیابی، سنجش سایر معانی: ارزیابی [حسابداری] ارزشیابی، اندازه گیری [کامپیوتر] ارزیابی . - ارزیابی - فرایند تشخیص اینکه عملکرد یک سیستم کامپیوتری جدید، واقعاً بر اساس آن چیزی است که برای آن ط ...
[سینما] نمودار ارزیابی
[زمین شناسی] نقشه ارزیابی یک نقشه چینه شناسی که نتایج تحلیل های چینه شناسی بدست آمده برای منظورهای اقتصادی را خلاصه می کند. (کرومبین و اسلوس 1963، ص484). [ریاضیات] نگاشت ارزیابی
[عمران و معماری] ارزشیابی طرح
ارزشیابی بیرونی [علوم سلامت] ارزشیابی یک برنامه به دست کسانی که در آن نقش نداشتهاند
ارزشیابی درونی [علوم سلامت] ارزشیابی یک برنامه به دست مجریان آن
[حسابداری] حساب تعدیل موجودی
[ریاضیات] ارزیابی شغل، ارزشیابی شغل