واکسن زدن، واکسینه کردن، مایه کوبی کردن، تلقیح شدن، واکسن زدن به، برضد بیماری تلقیح شدن [بهداشت] واکسن زدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مصونیت دادن، مصونیت دار کردن سایر معانی: (به ویژه از راه تزریق) مصونیت دادن به، ایمنی دادن به، ایمن کردن، مصون کردن، ایجاد ایمنی کردن