عاصی، شخص یاغی، شخص متمرد، سرباز یاغی سایر معانی: شورشی، یاغی، متمرد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یاغی، فتنه انگیز سایر معانی: اهل شورش و تمرد، وابسته به تمرد، شورش آمیز و تمرد آمیز
مهم، قابل انتشار، جالب و بموقع سایر معانی: قابل ذکر در اخبار، گزارش کردنی، جالب، قابل توجه عامه برای درج در روزنامه