بشرافتم سوگند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیکی کردن و در دجله افکندن، بدون چشمداشت احسان کردن
کوپن سایر معانی: (سهام و اوراق قرضه) قطعه، بریده، برگه (که مالک آن را بریده و برای دریافت سود یا بهره ارائه می دهد)
[حسابداری] اوراق قرضه با کوپن سود تضمین شده (اوراق قرضه بی نام)
[ریاضیات] جمع آوری کالابرگ
[حسابداری] نرخ بهره کوپنها
خاطرجمع باشید
1- متکی بودن به، استفاده کردن از 2- (از حساب بانک) برداشت کردن
وای بر، اف بر، تف بر
برگۀ پرواز [حملونقل هوایی] برگهای که در هنگام صدور کارت پرواز، نمایندۀ شرکت هواپیمایی از بلیت جدا میکند
واژههای مصوب فرهنگستان
از این رو، پس از این، در نتیجه این، متعاقب این سایر معانی: بلافاصله پس از این، فورا
نزدیک