فکور، جدی، سخت، مهم، فربه، سنگین، خطر ناک، وخیم، خطیر سایر معانی: بی شوخی، گرانبار، درباره ی چیزهای مهم و جدی، جانفرسا [فوتبال] سخت-جدی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خشک، سخت، سخت گیر، شاق، شدید، عنیف سایر معانی: ستهم، دشوار، مشکل، جانفرسا، سور، جدی، عبوس، تندخو، ساده، بی آذین، بی زیب، طاقت فرسا [فوتبال] طاقت فرسا