نومید کننده، مایوس کننده، بدون امید سایر معانی: غیرقابل اطمینان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زشت، بد، نامساعد، برعکس، بد قیافه، نا مطلوب، نامیمون سایر معانی: مخالف، پاد [ریاضیات] نامساعد [ریاضیات] نامطلوب