سخت، سنگ دل، نرم نشدنی، بی شفقت، تسلیم نشدنی سایر معانی: سخت دل، بی گذشت، بیرحم، یکدنده، سمج، بی امان، تغییر ندادنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استوار، ثابت قدم، متین سایر معانی: راسخ عزم، پر اراده، پر عزم، محکم، ایستار، ایستمند، تغییر ناپذیر، همانباش، پابرجای، خیره
سرکش، گردن کش سایر معانی: سرکش، گردنکش