خلع کردن، عزل کردن سایر معانی: (از سلطنت) خلع کردن، بی تخت و تاج کردن، از پادشاهی برداشتن، (از شغل یا مقام رفیع) برکنار کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی