ایالات متحده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیروی هوایی ایالات متحده ی امریکا
نیروی زمینی ایالات متحده ی امریکا
متفقا، متحدا، باتفاق، باهم
قاضی کل دیوان عالی امریکا، رئیس دیوان عالی
دادستان، مدعی العموم سایر معانی: (امریکا) دادستان کل ایالت، (a و g بزرگ) دادستان کل امریکا (که مقامش معادل وزیر دادگستری است)، pl مدعی العموم، مدعی العموم [حقوق] دادستان کل، مدعی العموم، وزی ...
یکجا,باهم ,دمسازانه
وصل (به هم)، توام، همبسته، هم پیوند، متحد، دوتایی، دوگانه، مزدوج، مربوط,وابسته ,متحد,توام [ریاضیات] متصل، پیوسته [آمار] هم پیوند
پیوسته، مربوط، بسته، منتسب، مسلسل، متصل، مرتبط سایر معانی: وصل، همپیوند، یکپارچه، هموسته، (از نظر منطقی یا طبیعی) وابسته، خویش، منسوب، هم خون، هم تبار، خویشاوند (نسبی یا سببی)، (از نظر شغلی ...
یکی شده، دارای شخصیت حقوقی، بصورت شرکت درامده سایر معانی: (شرکت) به ثبت رسیده، سهامی، شرکتی، تن آوردی، دارای ویژگی های شرکت های سهامی، مشترک، گروهی، جمعی، انبازین، (قدیمی) متحد، یکپارچه، همب ...
متقابل
همکاری کننده، مربوط به همکاری، هم نیروزادی سایر معانی: مربوط به همکاری، همکاری کننده، هم نیروزادی [پلیمر] اثر تشدید کننده