بی شکل، بی ریخت سایر معانی: بی دیس، نامشخص، بی سیما، بی صورت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیره، تار، شبیه سحاب، بشکل ابر سایر معانی: سحابی مانند، میغ واره مانند، ابری، ابرآلود، مه آلود، محو
(امریکا - خودمانی - زن) دارای بقچه بندی خوب، کمی چاق ولی خوش هیکل