برچسب تعریف نشده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی شکل، بی ریخت سایر معانی: بی دیس، نامشخص، بی سیما، بی صورت
نکره، نا معین، سیال، بی حد، معلق، بی اندازه، بیکران، غیر صریح، غیر قطعی، غیرقابل اندازهگیری سایر معانی: نامشخص، مبهم، نامعلوم، (دستور زبان) ناشناخته، نامحدود، بی حد و حصر، بی شمار، غیرمطمئن، ...
بی نتیجه، نا معین، سیال، معلق، نا مشخص، پادر هوا سایر معانی: تعیین نشده، نامعلوم، مقرر نشده، مبهم [عمران و معماری] نامعین [برق و الکترونیک] نامعین [ریاضیات] مجهول، نامشخص، نامعین، مبهم، متغی ...
نا محدود، بی حد و حصر سایر معانی: بی کران، ناکرانمند، بی پایان [ریاضیات] نامحدود، بی حد
غامض، مبهم، تیره، تار، ظلمانی، نامفهوم، گمنام، گمنام کردن، تاریک کردن، تیره کردن، مبهم کردن سایر معانی: تاریک، ظلمات، نا آشکار، نا هویدا، غیر قابل درک، کدر، گنگ، ناشناخته، ناشناس، غیر مشهور، ...
قابل بحی، مشکوک سایر معانی: سوظن آفرین، نامعین، نامعلوم، (از نظر اخلاقی) مورد سوظن، غیرقابل اعتماد
نامعین، نامعلوم