[ریاضیات] پایه ی تابع لگاریتمی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آب و خاک] تابع اصلی، تابع پایه
[عمران و معماری] تابع تیر
[ریاضیات] تابع بی
[آمار] تابع بِسِل
فرهنگ دوکاره [زبانشناسی] گونهای فرهنگ لغت که در آن اطلاعاتی برای دو هدف مختلفِ درک و تولید درج شده است|||متـ . فرهنگ دونقشی
واژههای مصوب فرهنگستان
فرهنگ دوکاره [علوم کتابداری و اطلاعرسانی] گونهای فرهنگ لغت که در آن اطلاعاتی برای دو هدف مختلفِ درک و تولید درج شده است|||متـ . فرهنگ دونقشی ...
[عمران و معماری] تابع دوخطی
[ریاضیات] تابعک دو خطی
تابع زیستسنجشی [آمار] هریک از توابع مرتبط با مطالعۀ دادههای طول عمر
تابع بولی [کامپیوتر] تابع بولی [ریاضیات] تابع بولی [برق و الکترونیک] تابع بولی تابع ریاضی در جبر بولی.