[عمران و معماری] دسترسی بدون کنترل - دسترسی فاقد کنترل - دستیابی بدون کنترل - دستیابی فاقد کنترل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] تقاطع بدون کنترل - تقاطع فاقد کنترل
بی نظم، پرهرج ومرج سایر معانی: آشفته، درهم و برهم، نابسامان، به هم ریخته، ژول، آشوبناک، ناآرام، هرت، هرکی هرکی
برانگیختنی، قابل تحریک، قابل تهییج سایر معانی: تحریک پذیر، زود انگیز
هیستریایی، تپاک، دژ آشفته، پرتپاک، پرشور و تشنج، بسیار خنده دار، روده بر کننده، دچار تپاکی
ناپرهیزکار، ناخوددار سایر معانی: بی بند و بار، ناخوددار (به ویژه در امور جنسی)، ناخویشتن دار، شهوتران، (ناتوان در نگه داشتن چیزی درون خود) ناگنجا، (قدیمی) بی تاءخیر، فورا، بی درنگ ...
غیر ارادی، غیر عمدی، بی اختیار سایر معانی: خودبخود، ناآگاهانه، ناخواسته، ناپیش خواسته [حقوق] غیر اردای، اجباری، اضطراری
احمق، طبیعی، نهادی، عادی، خلقی، جبلی، قهری، فطری، غریزی، سرشتی، استعداد ذاتی، ساده، ذاتی، بدیهی، دیوانه سایر معانی: دست نخورده (ناساخته ی دست انسان)، وحشی، کشت نشده، (غیر مذهبی یا جادویی - ن ...
اشوبگرانه سایر معانی: آشوبگرانه، بلوا آمیز، عربده جویانه، آشوب انگیز، آشوب انگیزانه، لگام گسیخته، بی بندوبار، عیاش، پرغلغله، خرم، وافر
خود بخود، بی اختیار، خود انگیز سایر معانی: خودانگیخته، خودجوش، خودآیند، بلامقدمه، فی البدیهه، فوری، بی چون و چرا، آنی، بی شائبه [شیمی] خود به خود [سینما] خودانگیخته [ریاضیات] فوری، خودبخود، ...
تند، متلاطم، توفانی، طوفانی سایر معانی: وابسته به یا همانند توفان، شدید، ستهم، پر آشوب، مشوب، پر جوش و خروش، پرغوغا، خروشان، پر تب و تاب، پر شور، پرتوپ وتشر
بی مهار، مهار در رفته سایر معانی: خودسر (انه)، (حرف) بی تکلف، رک و راست، ول، لجام گسیخته، (اسب و غیره) بی لگام، بی دهانه، بی افسار، بی لجام