دارای قیم یا سرپرست، دارای محافظ و حامی، وابسته بقیمومت، وابسته بسرپرست، قیمومتی سایر معانی: سرپرست، قیم، حامی، وابسته به سرپرستی یا قیمومت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خدا، تعالی، خداوند، ایزد، الله، پروردگار، یزدان، یاهو سایر معانی: (g بزرگ) خدا، کردگار، دادار، معبود، الهه، بت، دارگونه، شخص یا چیز مورد پرستش یا تکریم، خداوندگار