بیگانه کردن، منحرف کردن، گردانیدن، گذراندن، دفع کردن، بیزار کردن، بر گرداندن سایر معانی: دگرسوی کردن، جلوگیری کردن (از وقوع چیزی)، پیشگیری کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی