(ترکیزه شناسی)باسیل بیماری سل، ترکیزه ی تکمیزاک (mycobacterium tuberculosis)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سل استخوانی
خوردگی دکمهای [خوردگی] نوعی خوردگی موضعی که در آن یک برآمدگی زگیلمانند بر روی سطح ایجاد میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
پیشوند: سل، تکمیزاک، سلی، تکمیزه ای (پیش از واکه: tubercul-)
مرض سل سایر معانی: (پزشکی) سل، تکمیزاک، طب مر سل
(گیاه شناسی) ریشه ی تکمه دار
[خاک شناسی] لوله دسترسی
نانولولۀ صندلیدار [نانوفنّاوری] نانولولهای که اتمهای کربن در راستای طول آن بهصورت یکدرمیان بالا و پایین و به شکل صندلی قرار گرفتهاند ...
[برق و الکترونیک] لامپ تضیف گر لامپ گازی کلید رنی آر - اف که شروع و تنظیم تخلیه ی گاز آن مستقل از توان آر - اف است و کنترل توان توسط بازیاب یا جذب صورت می گیرد .
[عمران و معماری] لوله حفاری [زمین شناسی] لوله حفاری
دماسنج بوردُن [علوم جَوّ] نوعی دماسنج دارای لولۀ بوردن که لولۀ آن با مایع خاصی پر شده است
[شیمی] لوله مویین (CT)