[مهندسی گاز] یکدسته لوله
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] لوله گشاد کن
پای لولهای [زمینشناسی] اندامی توخالی در خارپوستان که به مجاری آبی جاندار متصل است و برخی از انواع آن برای حرکت یا تغذیه به کار میرود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] نویز لامپ نویزی که منشاء آن در لامپ الکترونی است، مانند نویز ناشی از نویز ضربه و آشوب حرارتی .
[نفت] آویز لوله
(زنانه) بلوز لوله وار (که شانه هاو بازوها را نمی پوشاند)
مَعازف لولهای [موسیقی] دستهای از مَعازف که محمل زههای آنها به شکل لوله است|||متـ . زیترهای لولهای
تایر باتویی [قطعات و اجزای خودرو] نوعی تایر بادی که برای نگهداشت هوا به تویی نیاز دارد
تایر بیتویی [قطعات و اجزای خودرو] نوعی تایر بادی که برای نگهداشت هوا به تویی نیاز ندارد
تایر بیتویی [مهندسی بسپار - تایر] نوعی تایر بادی که برای نگهداشت هوا به تویی نیاز ندارد
(جانور شناسی) لوله دماغ (انواع پرندگان راسته ی procellariiformes)
دکمه، برامدگی گرد، زگیل، ازخ، برامدگی دندان اسیاب، برجستگی روی استخوان سایر معانی: (گیاه شناسی - کالبد شناسی) ریز تکمه، سیبکچه، برجستگی کوچک، زگیلچه، برآمدگی کوچک (به ویژه روی استخوان)-2 (پز ...