متکی سایر معانی: زودباور، ساده دل، خوش بین، پشتگرم، متوکل، نیک گمان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی پروا، راز دار، مطمئن، دلگرم سایر معانی: خاطر جمع، دارای اعتماد به نفس (self-confident هم می گویند)، بی باک، رجوع شود به: confidant
قابل بهره برداری، قابل استخراج، قابل استفاده
امیدوار، پشت گرم سایر معانی: آرزومند، امیدبخش، امیدوار کننده، آدمی که موفقیت او بسیار محتمل است
(عامیانه) انشاالله اگر بشود، با امیدواری، به طور امیدبخش، اگر بشود قبل از شش hopefully he won't be late خدا کند که دیر نیاید